آوا زبان 30 فعل عبارتى رایج در زبان انگلیسی - آوا زبان

بر روی این ۳۰ فعل عبارتى رایج در زبان انگلیسی تسلط پیدا کنید.

اگر دارید انگلیسی یاد می گیرید، افعال عبارتی ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسند، اما وقتی یاد بگیرید که از آنها به طور مناسب استفاده کنید، بسیار ساده و کاربردی می شوند. فعل عبارتی همان چیزی است که به نظر می رسد: عبارتی متشکل از یک فعل و یک یا چند مولفه ی دیگر، مانند یک حرف اضافه یا یک قید.

آنچه باعث پیچیده شدنِ افعال عبارتی می شود این است که آنها ذاتاً اصطلاحی هستند و به راحتی و به صورت تحت الفظی، قابل درک نیستند. وقتی در محیط کار یا بیرون با افعال عبارتی روبه رو می شوید، پیدا کردن معنی آنها دشوار است. بهترین راه برای راحت شدن با طیف وسیعی از افعال عبارتی مختلفی که در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود، تفحص در مورد برخی از رایج ترین آنها است.

سی فعل عمومى عباراتی

  1. تماس گرفتن (To call around)

برای تماس با چند نفر

مثال: مایکل با چند نفر تماس گرفت تا یک مکانیکی در آن نزدیکی پیدا کند.

  1. کنسل کردن (To call [x] off)

لغو کردن

مثال: ما حزب را منحل کردیم. یا مهمانی را کنسل کردیم.

  1. بررسی کردن (To check [x] out)

برای تایید شخص یا چیزی. در مورد شخص، این عبارت می تواند معنای لاس زدن هم بدهد.

مثال: من قرارداد را بررسی می کنم. یا قرارداد را بررسی خواهم کرد.

  1. نظافت اساسی کردن (To clean [x] up)

برای تمیز کردن یک منطقه ی عمومی.

مثال: جان اتاق نشیمن را تمیز کرد.

  1. غرق کردن/ شدن (To dive into)

خود را به کاری مشغول کردن

مثال: من امشب قرار است آن سریال را تماشا کنم.

  1. لباس رسمی پوشیدن (To dress up)

پوشیدن لباس های زیبا

مثال: عابد برای نمایش لباس رسمی پوشید.

  1. منجر شدن (To dress up)

سرانجام به روشی خاص تبدیل شدن، یا خود را در موقعیتی یافتن

مثال: او سرانجام شغل را بر عهده گرفت.

  1. پرکردن (To fill [x] up)

برای پر کردن کاملِ چیزی

مثال: بروس لیوان نوشابه خود را پر کرد.

  1. فهمیدن (To find out)

کشف کردن

مثال: وقتی جواب را فهمیدید به من اطلاع دهید.

  1. بازگرداندن(To get [x] back)

چیزی را برگرداندن

مثال: راجر مداد خود را از لنی پس گرفت. یا راجر مدادش را از لنی پس گرفت.

  1. قِصِر در رفتن (To get away with)

برای فرار از مجازات یا شرایط ناخوشایند دیگر.

مثال: شرلی با تقلب از آزمون قصر در رفت.

  1. کنارآمدن

با هم دوست شدن

مثال: فرانی با کریستین کنار می آید.

  1. اهدا کردن (To give [x] away)

برای اهدای چیزی یا رایگان بخشیدنِ آن.

مثال: مندی مجموعه ی عروسک های با ارزش خود را اهدا کرد. یا مندی مجموعه عروسک های ارزشمند خود را هدیه داد.

  1. تسلیم شدن (To give up)

قبول شکست.

مثال: کارین حس کرد می خواهد تسلیم شود.

  1. ترک عادت (To give [x] up)

قطع مصرف یا توقف در انجام کاری، اغلب در مورد یک عادت.

مثال: مرلین شکلات را کنار گذاشت .

  1. مرور کردن (To go over)

بازنگری

مثال: ماری نوشته را مرور کرد.

  1. کنار گذاشتن (To leave [x] out)

از قلم انداختن.

مثال: رُزی نمودار را از ارائه حذف کرد. یا رُزی نمودار را از ارائه کنار گذاشت.

  1. ناامید کردن (To let [x] down)

ناامید کردن کسی.

مثال: سالی وقتی دیر آمد، مارک را ناامید کرد.

  1. مراقبت کردن (To look after)

مراقبت از کسی یا چیزی

مثال: متشکرم که وقتی بیمار بودم از من مراقبت کردید.

  1. نزدیکتر کردن (To pull [x] up)

نزدیکتر کردن چیزی

مثال: یوجین سند را نزدیک کامپیوترش کرد. یا یوجین سند را به رایانه اش نزدیک کرد.

  1. پوشیدن (To put [x] on)

چیزی را به خود یا کسی اضافه کردن

مثال: من همیشه قبل از خروج از خانه کوله پشتی ام را روی دوشم می اندازم. یا همیشه قبل از خروج از خانه کوله پشتی ام را روی دوشم می اندازم.

  1. تحمل کردن (To put up with)

تحمل یا چشم پوشی.

مثال: جف با بدبینی جنیس کنار آمد.

  1. تمام کردن (To run out of)

چیزی را تمام کردن

مثال: دستمال کاغذی های ماریا تمام شد و او مجبور شد به فروشگاه برود.

  1. مطمئن شدن (To see to)

مطمئن شوید کاری انجام شده است.

مثال: من مطمئن می شوم که گل ها آبیاری شوند.

  1. مراقبت کردن (To take after)

پرستاری کردن، معمولاً برای توصیف رابطه ی والدین و فرزندانشان استفاده می شود.

مثال: لی از پدرش مراقبت می کند.

  1. بیرون بردن (To take [x] out)

برای انتقال چیزی به بیرون

مثال: لطفاً زباله ها را قبل از رفتنت از خانه خارج کن. یا لطفاً قبل از رفتنت زباله ها را بیرون ببر.

  1. در نظر گرفتن (To think [x] over)

در نظر گرفتن چیزی.

مثال: یوسف شرایط رزی را در نظر گرفت. یا یوسف در مورد وضعیت رزی فکر کرد.

  1. دور ریختن چیزی (To throw [x] away)

دور ریختن چیزی.

مثال: آیا می توانید آن بوریتو را دور بریزید؟ یا می توانید آن بوریتو را دور بریزید؟

  1. لبریز کردن (To top off)

کاملاً پر کردن چیزی.

مثال: می توانم نوشیدنی شما را پر کنم؟

  1. پذیرایی کردن (To wait on)

خدمت کردن

مثال: بیلی از میز مشتریان پذیرایی کرد.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 37 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 8 سپتامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.