آوا زبان لغات مبتدی زبان انگلیسی - آوا زبان

لغات مبتدی زبان انگلیسی

بگذارید رازی را به شما بگوییم. راه هایی وجود دارد که به شما کمک می کند خیلی سریع تر یک زبان را یاد بگیرید. مهم نیست در حال یادگیری چه زبانی باشید؛ همیشه کلمات و عباراتی وجود دارند که یادگیری آنها به شما کمک می کند بتوانید حرفتان را بزنید و گلیمتان را از آب بیرون بکشید! به خصوص در موقعیت های روزمره. و خبر خوب این که این کلمات اکثرا بسیار ساده هستند و با تمرین کافی، می توانید به خوبی به آنها مسلط شوید. در این مقاله با ما همراه باشید تا این لغات مبتدی زبان انگلیسی را یاد بگیرید و در انتها نکات کلی قواعدی را به شما می گوییم که به شما بسیار کمک خواهند کرد.

اسم ها (Nouns)

اسامی می توانند به انسانها، اشیاء، فضاها و مکانها، و ایده ها اشاره داشته باشند. و این هم لیستی از مهم ترین اسامی که زبان آموزان سطح مبتدی قطعا به آنها نیاز دارند.

در واقع house ساختمان یا سازه ایست که شما در آن زندگی می کنید. انواع بسیار مختلفی از خانه وجود دارند: apartment (آپارتمان)، mansion (عمارت)، hut (کلبه) و … house شما در واقع همان home (محل زندگی) شماست و به آن محل اسکان (residence) نیز گفته می شود.

.I live in a large house with my sister

با خواهرم در یک خانه بزرگ زندگی می کنم.

تعریف شغل مشخص است، کاری که انجام می دهید تا از آن پول در بیاورید و امرار معاش کنید. مثال:

.Meena is looking for a new job

مینا دارد دنبال یک شغل جدید می گردد.

  • Business (کسب و کار)

بیزنس می تواند یک سازمان یا سیستم باشد که شما در آن چیزی را می خرید یا می فروشید که پول در بیاورید. اگر شما یک کسب و کار را اداره می کنید، فعل آن run است. مثلا:

.She has been running her own business for five years now

الان دیگر پنج سال است که او در حال اداره بیزنس خودش بوده.

نیازی به توضیح در رابطه با این آیتم نیست، مستقیما سراغ مثال می رویم:

.She asked me what sort of food I liked the most

او از من پرسید که چه نوع غذایی را بیش از همه دوست دارم.

  • Restaurant (رستوران)

مثال:

.Yesterday, I had dinner with my friends at a restaurant near my house

دیروز، با دوستانم در یک رستوران نزدیک خانه ام شام خوردم.

یکی از جذابیت های یادگیری هر زبان کلمات مشترک آن با زبان مادری ماست. مثال:

?Can I use your telephone to call my brother who recently moved away to another town

می توانم از تلفنت استفاده کنم تا با برادرم که اخیرا به یک شهر دیگر نقل مکان کرد تماس بگیرم؟

توجه کنید که فعل مورد استفاده در اینجا call است.

آدرس هم مانند تلفن کلمه ای مشترک است که هم در زبان فارسی، و هم در زبان انگلیسی استفاده می شود. مثال:

.My mailing address is 18 Park Street, Kolkata 700016

آدرس پستی من پلاک ۱۸، خیابان پارک، کلکاتا ۷۰۰۰۱۶ است.

* توجه داشته باشید که در زبان انگلیسی معمولا برعکس فارسی، آدرس از کوچکترین (مثل پلاک و واحد) به بزرگترین (شهر و کشور) حرکت می کند.

شرط می بندم اگر هر کلمه ای را بلد نبوده باشید، این کلمه را بلدید! مثال:

.Her business failed, so she has lost a lot of money recently

کسب و کار او شکست خورد، بنابراین اخیرا پول زیادی از دست داده است.

تعریف افراد از این کلمه می تواند بسیار متفاوت باشد، اما در هر صورت پیدا کردن دوست حقیقی می تواند کار سختی باشد:

.I went to watch a movie with a friend from school

با یک دوست از (زمان) مدرسه رفتم که یک فیلم ببینم.

این کلمه نیز خود گویای معنی اش هست. پس بی درنگ به سراغ مثال آن می رویم:

.I love this book so much that I’ve already read it five times

آنقدر این کتاب را دوست دارم که پنج بار آن را خوانده ام.

ضمایر (Pronouns)

ضمیرها کلماتی هستند که در جمله جایگزین اسم ها می شوند تا از تکرار آنها جلوگیری کنند.

اگر در حال صحبت کردن به شکل اول شخص هستید، می توانید از ضمایر I (من – فاعلی)، me (من – مفعولی) و mine (مال من) استفاده کنید.

در حالت دوم شخص، هم برای مفرد و هم برای جمع می توانید از ضمیر you (تو و شما – فاعلی و مفعولی) و yours (مال تو / مال شما) استفاده کنید.

در حالت سوم شخص مفرد برای آقا: he (او – فاعلی)، him (او – مفعولی) و his (مال او)؛ برای خانم: she (او – فاعلی)، her (او – مفعولی)، و hers (مال او)؛ و برای اشیاء از it (آن فاعلی و مفعولی) و its (مال آن) استفاده کنید. در صورتی که می خواهید به شکل کامل با کاربردهای it و معنای درست و دقیق آن آشنا شوید، از مقاله کاربرد های It در زبان انگلیسی دیدن کنید.

برای حالت سوم شخص جمع نیز می توانید از ضمایر they (آنها – فاعلی)، them (آنها – مفعولی) و theirs (مال آنها) استفاده کنید.

برای درک بهتر این مطالب، در ادامه چند مثال می آوریم:

.I lost my wallet today

امروز کیف پولم را گم کردم.

.She writes in her notebook every day

او هر روز در دفترش می نویسد.

.Hilary broke her favorite toy and she is very sad about it

هیلاری دستش (را) شکست و راجع به آن خیلی ناراحت است.

.They closed the business last week

آنها هفته پیش کسب و کار را پایان دادند.

.Some strangers were following me at night, and I was afraid that they would do something bad to me

یک سری غریبه شب در حال تعقیب من بودند، و من می ترسیدم که بلایی سرم بیاورند.

فعل (Verbs)

اسامی (nouns) معمولا پیش از یک فعل (verb) می آیند، و یادگیری ۱۰ فعلی که در ادامه می آیند بسیار کاربردی خواهد بود.

این فعل یکی از ساده ترین افعال، و در عین حال یکی از کاربردی ترین آنهاست. مثالی برای این فعل:

.I talk to my best friend every day, at night, over the phone

من هر روز، شب، پای تلفن با بهترین دوستم صحبت می کنم.

از این کلمه علاوه بر فعل کمکی، به عنوان یک فعل به معنای انجام دادن استفاده می شود. مثال:

.I will do the task as soon as I get home from work

به محض این که از سر کار به خانه برسم تسک (وظیفه) را انجام خواهم داد.

این فعل می تواند معانی مختلفی در زبان انگلیسی داشته باشد و مخصوصا با افزودن preposition ها یا همان حروف اضافه می تواند معانی کاملا متفاوتی به خود بگیرد. در ادامه مثالی از ساده ترین کاربرد این فعل داریم:

.Ray will go to his sister’s house tomorrow by train

ری فردا با قطار به خانه خواهرش خواهد رفت.

  • Make (ساختن / درست کردن)

این فعل می تواند در معانی و contextهای مختلفی به کار رود. مثلا make your bed یعنی تخت خوابت را مرتب کن. مثال:

.He is going to make a plan for a more successful business

او می خواهد یک پلان (برنامه) برای کسب و کاری موفق تر درست کند.

مثال:

.They walk home from school

آنها از مدرسه تا خانه راه می روند / پیاده می روند.

*نیازی به توضیح نیست! مثال:

.Mary loves to eat chocolate

مری عاشق این است که شکلات بخورد.

این کلمه می تواند اسم یا فعل باشد. در حالت اسم به معنای نوشیدنی (الکلی) است. مثال:

.It’s important to drink water after working out

نوشیدن آب بعد از ورزش کردن مهم است.

این کلمه نیز می تواند هم اسم باشد و هم فعل. مثلا:

.I work between seven and eight hours every day at my job

من هر روز سر کار بین هفت تا هشت ساعت کار می کنم.

این هم از سومین کلمه که می تواند هم اسم و هم فعل باشد. مثال این کلمه:

.John sleeps 10 hours a day

جان ۱۰ ساعت در روز می خوابد.

  • Feel (احساس کردن)

از این کلمه می توانید برای بیان حستان استفاده کنید. مثلا از Feel استفاده کنید و بعد صفت مورد نظر را بیاورید:

.I feel angry when someone doesn’t answer my question

زمانی که کسی به سوالم پاسخ نمی دهد حس عصبانیت می کنم (عصبانی می شوم).

صفات (adjectives)

صفات کلماتی هستند که یک اسم را توضیح می دهند یا ویژگی ای را به آن نسبت می دهند. بنابراین به ما کمک می کنند که منظورمان را دقیق تر و با جزییات بیشتر منتقل کنیم. در ادامه به سراغ تعدادی از رایج ترین صفات در زبان انگلیسی می رویم.

یکی از زیباترین صفات. یک مثال زیبا از این کلمه ببینیم:

.The playground was full of happy children

زمین بازی پر از کودکان خوشحال بود.

در مقابل happy قرار می گیرد. مثلا:

.After losing her job, Rita was feeling very sad

بعد از از دست دادن شغلش، ریتا بسیار ناراحت بود.

مثال این کلمه:

.Joe’s mother was very angry and could be heard shouting at him because he didn’t do his homework

مادر جو بسیار عصبانی بود و می شد شنید که چون تکلیفش را انجام نداد(ه بود) سر او فریاد می زد.

این کلمه در دنیای امروز بسیار پرکاربرد است. مثال:

.I cannot meet you tonight, as I’m busy with office work

نمی توانم امشب تو را ملاقات کنم، چرا که درگیر/مشغول کار دفتر(ی) ام.

  • Bored (خسته / کسل)

قطعا این حس و این صفت را تا به حال بسیار تجربه کرده اید.

مثلا:

.She stayed at home during the weekend and became very bored, as she had nothing to do

او طی آخر هفته در خانه ماند و بسیار خسته و کسل شد، چرا که هیچ کاری برای انجام دادن نداشت.

زمانی که از چیزی خوشحال هستید، یا از نحوه رفتار یک نفر با خودتان راضی و خوشنود شده اید می توانید از این صفت استفاده کنید. مثال:

.The boss was so pleased with the new employee’s work that he promoted her

رییس بسیار از کار کارمند جدیدی که او را ارتقاء داده بود خوشنود بود.

  • Excited (هیجان زده)

برای این کلمه می توان مثالهای بسیاری زد:

.I was excited to see my brother after five years

من برای دیدن برادرم بعد از پنج سال بسیار هیجان زده بودم.

توجه داشته باشید که میان این صفت و alone تفاوت کوچکی وجود دارد. زمانی که alone را به کار می بریم، منظورمان صرفا تنهاست اما زمانی که از این صفت استفاده می کنیم به معنای تنهایی همراه با ناراحتی است.

مثلا:

.Jane didn’t know anyone at the party; so, she was feeling very lonely

جین کسی را در مهمانی نمی شناخت؛ بنابراین، بسیار حس تنهایی/غریبی می کرد.

مثال:

.I was very tired after doing all those new exercises at the gym

بعد از انجام دادن تمام آن تمرین های جدید در باشگاه بسیار خسته بودم.

قیدها (adverbs)

قیدها کلماتی هستند که برای توصیف صفت ها و افعال به کار می  روند. افعالی که در ادامه می آیند در مکالمات روزمره بسیار پرکاربرد هستند:

در کل قیود تکرار (adverbs of frequency) در انگلیسی بسیار پرکاربرد هستند: always (همیشه)، usually (معمولا)، often (اغلب)، sometimes (گاهی)، hardly ever (به ندرت) و never (هیچ گاه)

مثال:

.The sun always rises in the east

خورشید همیشه در شرق طلوع می کند.

مثلا:

.Once the rain stopped, I could clearly see the mountains from my window

زمانی که باران بند آمد، می توانستم به وضوح کوه ها را از پنجره ام ببینم.

مثال:

.I often see her sitting in the café with a book

من اغلب او را در حالی که در کافه نشسته با یک کتاب می بینم.

این قید کاربردهای بسیاری دارد، از بیان حالتان گرفته تا به خوبی انجام دادن کاری:

.Sheila’s job has been going well and she’s making a lot of money

شغل شیلا به خوبی پیش رفته و او دارد پول زیادی در می آورد.

  • Generally (به شکل کلی)

یکی از کاربردهای این قید بیان چیزی است که معمولا وجود دارد و اتفاق می افتد:

.Generally, it’s faster to reach the city if you take the train

به شکل کلی، اگر قطار سوار شوی رسیدن به شهر سریع تر است.

مثلا:

.They didn’t believe her, but she really didn’t commit the crime

آنها حرف او را باور نکردند، اما او واقعا جنایت را مرتکب نشد.

این قید تکرار از قیدهایی است که هم می تواند در میان جمله بیاید و هم در ابتدای جمله. مثال:

.Sometimes, I go to the library after lunch if I’m free

گاهی بعد از نهار اگر آزاد باشم به کتابخانه می روم.

مثلا:

.I will certainly meet you next week for the interview

من قطعا هفته بعد شما را برای مصاحبه ملاقات خواهم کرد.

 

امیدواریم از کلمات مبتدی زبان انگلیسی به اندازه کافی استفاده، و آنها را تمرین کنید. به یاد داشته باشید که کلید یادگیری موثر کلمات به خاطر سپردن آنها در جملات و ساخت مثال با آنهاست. در نهایت اگر دوست دارید زبان انگلیسی را به شکل کامل از پایه تا پیشرفته فرا بگیرید، حتما از دوره جامع زبان انگلیسی آوا زبان دیدن کنید.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 37 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 28 دسامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.