آوا زبان رنگ ها در انگلیسی با مثال و ترجمه فارسی (35 رنگ اصلی) - آوا زبان

رنگ ها بخش مهمی از هر زبان از جمله زبان  انگلیسی هستند. مثلا اگر شما ندانید رنگ قرمز به انگلیسی چه می شود، چطور می توانید بگویید “سیب قرمز می خواهم”؟ یا اگر رنگ زرد به انگلیسی را ندانید، نمی توانید بگویید “تاکسی ها زرد هستند”. این همه ی ماجرا نیست، چرا که گاهی ممکن است نیاز داشته باشید راجع به طیف رنگ ها و مثلا انواع رنگ سبز به انگلیسی صحبت کنید تا بتوانید رنگ لباسی را که می خواهید به فروشنده بگویید.

در ادامه ی این مقاله، می خواهیم رنگ های بسیار متنوع اما کاربردی را به همراه عکس و ترجمه و همچنین مثال برای هر کدام به شما آموزش دهیم. تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا بتوانید دایره لغات انگلیسی خود را از طریق رنگ ها افزایش، و در نتیجه مهارتهای مکالمه انگلیسی خود را بهبود دهید.

لیست مهم ترین رنگ ها در انگلیسی
مهم ترین رنگ ها در انگلیسی با ترجمه فارسی

آموزش رنگ ها در انگلیسی با ترجمه و مثال

Look! I bought you a white T-shirt.

نگاه کن! برایت یک تیشرت سفید خریدم.

You should wear more yellow – it suits you.

باید بیشتر زرد بپوشی – بهت میاد.

She wore a pale blue hat.

او یک کلاه آبی کمرنگ (رنگ پریده) پوشید.

I love it when you wear your red lipstick.

عاشق وقتهایی هستم که رژ لب قرمزت را میزنی.

I wore that skirt with the green spots.

آن دامن که خال های سبز دارد را پوشیدم.

  • Black = سیاه، مشکی

The zebra is a wild African horse with black and white stripes.

گورخر اسب وحشی افریقایی با راه راه سیاه و سفید است.

Brown can make you feel more secure.

قهوه ای می تواند به تو حس امنیت بیشتر بدهد.

The once azure skies of Athens have been ruined by atmospheric pollution.

آسمانهای آتن که یک زمان لاجوردی بودند، توسط آلودگی جوی خراب شده اند.

Ivory is a yellow-white color.

رنگ عاجی یک رنگ زرد و سفید است.

  • Teal = سبزآبی، سبز دودی

This teal wallpaper is really relaxing.

این کاغذدیواری سبزآبی واقعا آرامش بخش است.

My grandmother has silver hair.

مادربزرگم موی نقره ای دارد.

Purple is her favorite color.

بنفش رنگ موردعلاقه اش است.

  • Navy Blue = سرمه ای

I need to know how to make navy blue color.

نیاز دارم که بدانم که چطور رنگ سرمه ای را ایجاد کنم.

  • Pea Green = سبز نخودی

Can we buy that pea-green rug?

می توانیم آن قالی سبز نخودی را بخریم؟

  • Gray (American Spelling) / Grey (British Spelling) = طوسی، خاکستری

Gray provides a softer alternative for black.

خاکستری جایگزینی ملایم تر برای رنگ سیاه است.

The setting sun filled the sky with a deep orange glow.

خورشید در حال غروب آسمان را با پرتوی به رنگ نارنجی عمیق پر کرد.

The flowers are deep maroon.

گل ها به رنگ سرخ عمیق هستند.

a charcoal gray suit

یک کت شلوار به رنگ خاکستری ذغالی

  • Aquamarine = آکوامارین، سبز یشمی

The shimmery eyeshadow comes in aquamarine and lilac.

سایه چشم درخشان رنگهای آکامارین و بنفش یاسی دارد.

Paul wore pale gray pants with a coral T-shirt and black jacket.

پاول شلوار خاکستری کم رنگ به همراه یک تیشرت مرجانی و ژاکت سیاه پوشید.

The outer petals are bright fuchsia-pink, while the inner ones are white.

گلبرگهای بیرونی به رنگ صورتی فوکسی روشن هستند، در حالی که آنهایی که داخل هستند سفید رنگند.

  • Lime (green) = سبز لیمویی

Dude! Why are your socks lime green?

رفیق! چرا جورابهایت به رنگ سبز لیمویی هستند؟

His face was crimson with anger.

صورتش از عصبانیت زرشکی شد(ه بود).

Khaki has been used by many armies around the world for uniforms, including camouflage.

رنگ خاکی توسط بسیاری از ارتش های دنیا برای لباس فرم نظامی استفاده شده است، که شامل استتار هم می شود.

  • Hot Pink = هات پینک، صورتی گرم و سیر

She wore a hot pink bandana and a bright green sweatshirt.

او یک باندانای هات پینک و یک سوییشرت سبز کمرنگ پوشید.

The drawing room, with magenta curtains and large windows, was the setting for many social events.

اتاق نقاشی، با پرده های مجنتا و پنجره های بزرگ، محل بسیاری از اتفاقات اجتماعی (اجتماعات) بود.

a plum-colored hat

یک کلاه بنفش کدر

  • Olive (Green) = سبز زیتونی

Decorating with olive green can be a bit difficult.

دکور کردن با سبز زیتونی می تواند کمی سخت باشد.

  • Cyan = فیروزه ای روشن

The cyan ink fades within a matter of days.

جوهر فیروزه ای (روشن) طی چند روز محو می شود.

  • Sky Blue = آبی آسمانی

Sky blue curtains for his bedroom? Not a bad idea!

پرده هایی به رنگ آبی آسمانی برای اتاق خوابش؟ ایده بدی نیست!

He was dressed in a black shirt and frayed indigo jeans.

او پیراهن مشکی و شلوار جین ریش ریش نیلی پوشیده بود.

  • Violet = بنفش ویولت

Violet is too dark for the walls of this room.

بنفش ویولت برای دیوارهای این اتاق زیادی تاریک است.

  • Salmon = سالمونی، حنایی

A: I don’t like salmon.

من salmon دوست ندارم.

B: The color or the fish?! 🙂

رنگش یا ماهی اش؟

  • Lavender = اسطوخودوسی، نیلی کمرنگ

Lavender is a beautiful color.

اسطوخودوسی رنگ زیبایی است.

The shoes are available in navy blue or beige.

کفش ها رنگ سرمه ای یا بژ دارند.

توصیف رنگ ها (صفت هایی برای رنگ در انگلیسی)

در اکثر موارد وقتی آموزش رنگ ها به انگلیسی در سایت های دیگر را بررسی کنیم، فقط ۴ صفت اصلی را می بینیم یعنی: pale – bright – light – dark

اما واقعیت این است که صفات مربوط به رنگ ها بسیار بیشتر از این حرف ها هستند. این صفت ها می توانند حس منفی یا مثبتی را منتقل کنند یا این که اصلا صرفا واقعیت ها و جزییات مربوط به رنگ ها را بیان کنند. در ادامه به تعدادی از مهم ترین صفت ها برای توصیف رنگها می پردازیم:

صفت رنگها با بار معنایی مثبت:

  • Ablaze = درخشان
  • Beaming = Bold = روشن و درخشان
  • Bright = روشن
  • Colorful = رنگارنگ
  • Dappled = خالخالی
  • Deep = تیره، عمیق (دارای عمق رنگ بالا)
  • Electric = متالیک و روشن
  • Festive = شاد
  • Fiery = آتشین و درخشان
  • Flamboyant = جیغ و پر زرق و برق
  • Fresh = فرش، تازه
  • Glistening = Glittering = درخشان و اکلیلی
  • Glowing = درخشنده
  • Harmonious = موزون، هماهنگ (رنگها)
  • Iridescent = رنگین کمانی، مشعشع
  • Jazzy = زنده و روشن
  • Prismatic = منشور مانند، چندرنگ
  • Radiant = تابناک، درخشنده
  • Sepia = این یکی از رنگهاست ولی ترجیح دادیم تا آن را در این بخش بیاوریم چرا که بیشتر خصوصیت رنگی را بیان می کند؛ رنگ قهوه ای و قرمزی که مثلا در رنگهای قدیمی میبینیم
  • Vibrant = زنده
  • Vivid = روشن، جیغ

صفت رنگها با بار معنایی منفی:

  • Ashy = خاکسترمانند، کمرنگ
  • Bleak = غمناک، بی رنگ و رو
  • Blotchy = لک دار، لکه دار
  • Brash = زیادی جیغ و پررنگ
  • Cold = سرد
  • Colorless = بی رنگ، بی رنگ و رو
  • Dark = تیره
  • Dim = تیره و تار
  • Loud = زیادی شدید
  • Muddy = مبهم و تیره
  • Opaque = مات
  • Saturated = اشباع
  • Sooty = دودی، دوده ای
  • Washed-out = رنگ و رو رفته

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 116 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 3 جولای 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.