آوا زبان افعال با قاعده و بی قاعده انگلیسی (لیست کامل) - آوا زبان

۱۴۰۱/۰۷/۲۵


۲٫۳k بازدید

افعال با قاعده و بی قاعده انگلیسی چیست؟

قبل از یادگیری افعال با قاعده و بی قاعده انگلیسی احتمالا می دانید که افعال زبان انگلیسی، با توجه به زمان ها، می توانند به سه شکل باشند. یکی حالت ساده آنها، یکی حالت گذشته (past tense) و دیگری حالت سوم فعل یعنی past participle یا همان p.p.. بسیاری از زبان آموزان و همچنین دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان با این افعال بسیار مشکل دارند. در این مقاله قصد داریم یک بار برای همیشه لیست این افعال را با هم یاد بگیریم. ابتدا از همه، افعال به دو دسته تقسیم می شوند؛ افعال با قاعده (regular) و بی قاعده (irregular). در ادامه به یادگیری هر دوی آنها می پردازیم:

افعال باقاعده زبان انگلیسی (Regular)

افعال باقاعده افعالی هستند که برای ساخت حالت گذشته و حالت سوم آنها کافیست به سادگی به انتهای فعل -d یا -ed اضافه کنیم.

فعل

حالت گذشته (past tense) حالت سوم (past participle) معنا
accept accepted accepted

پذیرفتن

achieve

achieved achieved دست یافتن
admire admired admired

تحسین کردن

add

added added افزودن
adopt adopted adopted

به فرزندی گرفتن / قبول کردن / اتخاذ کردن

advise

advised advised توصیه کردن
agree agreed agreed

موافقت کردن

allow

allowed allowed اجازه دادن
announce announced announced

اعلام کردن

appreciate

appreciated appreciated قدردان بودن
approve approved approved

موافقت کردن / پسندیدن

argue

argued argued بحث کردن (معمولا با حالت عصبانی)
arrive arrived arrived

رسیدن

ask

asked asked پرسیدن / درخواست کردن
assist assisted assisted

یاری کردن

attack

attacked attacked حمله کردن
bake baked baked

پختن (نان و کیک و…)

beg

begged begged گدایی کردن / التماس کردن
behave behaved behaved

رفتار کردن

boil

boiled boiled جوشیدن / جوشاندن
borrow borrowed borrowed

قرض گرفتن

brush

brushed brushed برس کشیدن / مسواک زدن
bury buried buried

دفن کردن / خاک کردن

call

called called زنگ زدن / نامیدن
challenge challenged challenged

به چالش کشیدن

change

changed changed تغییر کردن / تغییر دادن
chase chased chased

دنبال کردن / تعقیب کردن

cheat

cheated cheated تقلب کردن / خیانت کردن (در رابطه و …)
cheer cheered cheered

دلخوشی دادن / تشویق کردن

chew

chewed chewed جویدن
clap clapped clapped

دست زدن

clean

cleaned cleaned تمیز کردن
collect collected collected

جمع کردن

compare

compared compared مقایسه کردن
complain complained complained

شکایت و شکوه کردن

confess

confessed confessed اعتراف کردن
construct constructed constructed

ساختن

control

controlled controlled کنترل کردن
copy copied copied

کپی کردن / تقلید کردن

count

counted counted شمردن / حساب کردن
create created created

خلق کردن

cry

cried cried گریه کردن / فریاد زدن
cycle cycled cycled

دوچرخه سواری کردن

damage

damaged damaged آسیب زدن
dance danced danced

رقصیدن

deliver

delivered delivered ارسال کردن
destroy destroyed destroyed

نابود کردن

divide

divided divided تقسیم کردن
drag dragged dragged

کشیدن

earn

earned earned به دست آوردن (پول، اعتماد، …)
employ employed employed

استخدام کردن

encourage

encouraged encouraged تشویق کردن / دلگرمی دادن
enjoy enjoyed enjoyed

لذت بردن

establish

established established تاسیس کردن
estimate estimated estimated

تخمین زدن

exercise

exercise exercise تمرین کردن / ورزش کردن
expand expanded expanded

گسترش دادن

explain

explained explained توضیح دادن
fry fried fried

سرخ کردن

gather

gathered gathered دور هم جمع کردن
greet greeted greeted

سلام و احوال پرسی یا استقبال کردن

guess

guessed guessed حدس زدن
harass harassed harassed

بستوه آوردن / آزردن

hate

hated hated تنفر ورزیدن
help helped helped

کمک کردن

hope

hoped hoped امیدوار بودن
identify identified identified

تشخیص دادن

interrupt

interrupted interrupted قطع کردن / دچار وقفه کردن
introduce introduced introduced

معرفی کردن

irritate

irritated irritated عصبانی کردن / برانگیختن
joke joked joked

مسخره بازی در آوردن / شوخی کردن

jump

jumped jumped پریدن
kick kicked kicked

لگد زدن / ضربه زدن / شوت زدن

kill

killed killed کشتن
kiss kissed kissed

بوسیدن

laugh

laughed laughed خندیدن
lie lied lied

دروغ گفتن

like

liked liked دوست داشتن / لایک کردن
listen listened listened

گوش دادن

love

loved loved عشق ورزیدن
marry married married

ازدواج کردن

measure

measured measured اندازه گیری کردن / پیمانه کردن
move moved moved

حرکت کردن

murder

murdered murdered به قتل رساندن
need needed needed

احتیاج داشتن / نیاز داشتن

obey

obeyed obeyed اطاعت کردن
offend offended offended

توهین کردن (به شکلی که به فرد بر بخورد)

offer

offered offered پیشنهاد دادن
open opened opened

باز کردن

paint

painted painted نقاشی کردن / رنگ کردن
park parked parked

پارک کردن

phone

phoned phoned زنگ زدن (بیشتر در انگلیسی بریتیش استفاده می شود)
pick picked picked

برداشتن / انتخاب کردن

play

played played پخش کردن / بازی کردن
pray prayed prayed

دعا کردن

print

printed printed چاپ کردن
pull pulled pulled

کشیدن

punch

punched punched مشت زدن
punish punished punished

مجازات کردن

purchase

purchased purchased خریدن
push pushed pushed

هل دادن

question

questioned questioned مورد سوال قرار دادن / زیر سوال بردن
race raced raced

مسابقه دادن

relax

relaxed relaxed ریلکس کردن
remember remembered remembered

به یاد آوردن

replay

replayed replayed باز پخش کردن
retire retired retired

بازنشست شدن

return

returned returned بازگشتن
rub rubbed rubbed

مالیدن

scold

scolded scolded شدیدا سرزنش کردن
select select select

انتخاب کردن / برگزیدن

smoke

smoked smoked سیگار کشیدن
snore snored snored

خر و پف کردن

stare

stared stared خیره شدن
start started started

شروع کردن

study

studied studied مطالعه کردن
talk talked talked

صحبت کردن

thank

thanked thanked تشکر کردن
travel traveled traveled

سفر کردن

trouble

troubled troubled ناراحت کردن / به دردسر انداختن
type typed typed

تایپ کردن

use

used used استفاده کردن
visit visited visited

ملاقات کردن

wait

waited waited صبر کردن
walk walked walked

راه رفتن

want

wanted wanted خواستن
warn warned warned

هشدار دادن

wink

winked winked چشمک زدن
worry worried worried

نگران بودن

yell

yelled yelled

فریاد زدن

قواعد املایی افعال باقاعده

با این که در کل استفاده از این افعال ساده است، باید به چند قاعده ی املایی برای ساخت حالت گذشته و حالت سوم آنها توجه کنیم.

  • اگر فعل با حرف “e” تمام شود، کافیست به انتهای آن d اضافه کنیم. مثال:

agree ——— agreed

like ———— liked

escape ———- escaped

  • اگر فعل به ترتیب با یک حرف صدادار و سپس بی صدا تمام شود، معمولا حرف آخر تکرار می شود و بعد -ed اضافه می کنیم. مثال:

stop ———— stopped

plan ————– planned

  • اگر فعل با یک حرف بی صدا و سپس حرف “y” تمام شود، حرف “y” را حذف می کنیم و به جای آن “-ied” می آوریم. مثال:

try ————- tried

carry ————- carried

  • اما اگر فعل با یک حرف صدادار و سپس حرف “y” تمام شود، صرفا در انتهای آن “-ed” اضافه می کنیم. مثال:

play ———— played

enjoy ————- enjoyed

قواعد تلفظی افعال باقاعده انگلیسی

سه حالت تلفظی برای انتهای افعال باقاعده در حالت گذشته و حالت past participle وجود دارد.

  • /d/ یا صدای “د”
  • /t/ یا صدای “ت”
  • /ɪd/ یا صدای “-ِد”

مثال:

/ɪd/

/t/ /d/
wanted asked

arrived

decided

crossed failed
started stopped

agreed

توجه کنید که اگر در انتهای فعل یکی از حروف p – k – f – gh – sh – ch – ss – c – x را داشته باشیم، صدای /t/ را خواهیم داشت و صدای /ɪd/ در صورتی ساخته می شود که در انتهای فعلمان یکی از حروف “d” یا “t” را داشته باشیم.

افعال بی قاعده در زبان انگلیسی

افعال بی قاعده افعالی هستند که در واقع قاعده خیلی خاصی برای ساخت شکل گذشته و شکل سوم آنها وجود ندارد. این افعال ممکن است کاملا تغییر کنند، جزئی تغییر کنند یا اصلا هیچ تغییری نکنند. قبل از این که با دیدن جدولی که در ادامه می آید از حجم مطالب و تعداد افعال وحشت کنید، یک خبر خوب! در انتهای همین مقاله فایل pdf قرار دارد که در آن می توانید لیست افعال بی قاعده پرکاربرد را مطالعه کنید. لیست این افعال اکثرا طبق قافیه یا شباهت های دیگر تنظیم شده و این موضوع به خاطر سپردن آنها را بسیار راحت تر می کند. در صورتی که می خواهید این افعال را به شکل کامل و در تعداد بالا یاد بگیرید، جدول زیر بسیار کمک کننده خواهد بود.

فعل

حالت گذشته (past tense) حالت سوم فعل (past participle) معنا
arise arose arisen

برخاستن

awake

awoke awoken بیدار شدن/بیدار کردن
be was/were been

بودن

bear

bore born(e) تحمل کردن / به عهده گرفتن / زاییدن
beat beat beaten

کتک زدن

become

became become (تبدیل) شدن
begin began begun

شروع کردن

bend

bent bent خم کردن
bet bet bet

شرط بستن

bind

bound bound بستن / پیوند دادن
bite bit bitten

گاز گرفتن / نیش زدن

bleed

bled bled خونریزی کردن
blow blew blown

وزیدن / فوت کردن

break

broke broken شکستن
breed bred bred

پرورش دادن (حیوان و گیاه) / بچه دار شدن حیوانات

bring

brought brought رساندن / آوردن
broadcast broadcast broadcast

پخش کردن برنامه از رادیو یا تلویزیون

build

built built ساختن
burn burnt/burned burnt/burned

سوزاندن

burst

burst burst ترکیدن
buy bought bought

خریدن

catch

caught caught قاپیدن / گرفتن
choose chose chosen

انتخاب کردن

cling

clung clung چسبیدن / چنگ انداختن در
come came come

آمدن

cost

cost cost هزینه داشتن / قیمت داشتن
creep crept crept

آرام و قایمکی راه رفتن

cut

cut cut بریدن
deal dealt dealt

سر و کله زدن با

dig

dug dug کندن
do did done

انجام دادن / فعل کمکی

draw

drew drawn کشیدن
dream dreamt/dreamed dreamt/dreamed

رویا دیدن

drink

drank drunk نوشیدن
drive drove driven

رانندگی کردن

eat

ate eaten خوردن
fall fell fallen

افتادن

feed

fed fed غذا دادن
feel felt felt

حس کردن

fight

fought fought مبارزه کردن
find found found

پیدا کردن

fly

flew flown پرواز کردن
forbid forbade forbidden

ممنوع کردن

forget

forgot forgotten فراموش کردن
forgive forgave forgiven

بخشیدن

freeze

froze frozen یخ زدن
get got gotten

گرفتن

give

gave given دادن
go went gone

رفتن

grind

ground ground کوبیدن / آسیاب کردن
grow grew grown

رشدن کردن / رشد دادن

hang

hung hung آویزان کردن
have had had

داشتن / خوردن

hear

heard heard شنیدن
hide hid hidden

پنهان کردن

hit

hit hit ضربه زدن
hold held held

نگه داشتن

hurt

hurt hurt آسیب زدن / درد داشتن
keep kept kept

نگه داشتن

kneel

knelt knelt زانو زدن
know knew known

دانستن / شناختن

lay

laid laid چیزی یا کسی را آرام جایی گذاشتن
lead led led

منجر شدن به / رهبری کردن

lean

leant/leaned leant/leaned تکیه دادن
learn learnt/learned learnt/learned

یاد گرفتن

leave

left left ترک کردن
lend lent lent

قرض دادن

lie (in bed)

lay lain دراز کشیدن (در تخت)
light lit lit

روشن کردن

lose

lost lost از دست دادن / باختن
make made made

ساختن

mean

meant meant منظور داشتن / معنی دادن
meet met met

ملاقات کردن / آشنا شدن

mow

mowed mown/mowed چمن زدن
overtake overtook overtaken

سبقت گرفتن / تاثیر ناگهانی و زیاد داشتن روی کسی

pay

paid paid پرداختن
put put put

گذاشتن / قرار دادن

read

read read خواندن
ride rode ridden

راندن (اسب، موتور، …)

ring

rang rung زنگ زدن (تلفن زنگ می زند، در زنگ می زند)
rise rose risen

برخاستن

run

ran run دویدن
saw sawed sawn/sawed

اره کردن

say

said said گفتن
see saw seen

دیدن

sell

sold sold فروختن
send sent sent

فرستادن

set

set set نهادن / قرار دادن
sew sewed sewn/sewed

دوختن

shake

shook shaken لرزیدن
shed shed shed

ریختن

shine

shone shone درخشیدن
shoot shot shot

شلیک کردن

show

showed shown نشان دادن / نمایش دادن
shrink shrank shrunk

جمع شدن / آب رفتن

shut

shut shut بستن
sing sang sung

(آواز) خواندن

sink

sank sunk غرق شدن (برای اشیاء)
sit sat sat

نشستن

sleep

slept slept خوابیدن
slide slid slid

سُر خوردن

smell

smelt smelt بو دادن / بو کردن
sow sowed sown/sowed

بذرافشانی و کاشتن

speak

spoke spoken صحبت کردن
spell spelt/spelled spelt/spelled

هجی کردن

spend

spent spent خرج کردن
spill spilt/spilled spilt/spilled

ریختن / پاشیدن

spit

spat spat تُف کردن
spread spread spread

پخش کردن / پخش شدن

stand

stood stood ایستادن
steal stole stolen

دزدیدن

stick

stuck stuck چسبیدن / فرو کردن
sting stung stung

نیش زدن

stink

stank stunk بوی گند دادن
strike struck struck

ضربه زدن / خطور کردن

swear

swore sworn فحش دادن / قسم خوردن
sweep swept swept

روفتن / جارو زدن

swell

swelled swollen/swelled باد کردن
swim swam swum

شنا کردن

swing

swung swung تاب خوردن
take took taken

گرفتن

teach

taught taught درس دادن / یاد دادن
tear tore torn

پاره کردن

tell

told told گفتن
think thought thought

فکر کردن

throw

threw thrown پرتاب کردن
understand understood understood

فهمیدن

wake

woke woken بیدار کردن / بیدار شدن
wear wore worn

پوشیدن

weep

wept wept گریستن / اشک ریختن
win won won

برنده شدن / بردن

wind

wound wound چیزی را دور چیزی پیچیدن
write wrote written

نوشتن

افعال بی قاعده کاربردی در انگلیسی

حالت ساده فعل

حالت گذشته حالت سوم فعل

معنا

cost

cost cost قیمت داشتن / هزینه داشتن
cut cut cut

بریدن

hit

hit hit ضربه زدن
hurt hurt hurt

درد گرفتن / آسیب زدن

let

let let اجازه دادن
put put put

گذاشتن

quit

quit quit خارج شدن / ترک کردن
shut shut shut

بستن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته حالت سوم فعل

معنا

lend

lent lent قرض دادن
send sent sent

فرستادن

spend

spent spent خرج کردن
build built built

ساختن

keep

kept kept نگه داشتن
sleep slept slept

خوابیدن

feel

felt felt احساس کردن
leave left left

ترک کردن

meet

met met ملاقات کردن
mean meant meant

معنی دادن / منظور داشتن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل

معنا

lose

lost lost گم کردن / از دست دادن
shoot shot shot

شلیک کردن

light

lit lit روشن کردن
sit sat sat

نشستن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل

معنا

bring

brought brought رساندن / آوردن
buy bought bought

خریدن

fight

fought fought مبارزه کردن
think thought thought

فکر کردن

catch

caught caught گرفتن / قاپیدن
teach taught taught

درس دادن / یاد دادن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل

معنا

sell

sold sold فروختن
tell told told

گفتن

find

found found پیدا کردن
have had had

داشتن / خوردن (وعده غذایی)

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل

معنا

hear

heard heard شنیدن
hold held held

نگه داشتن

read

read (pronunciation: red) read خواندن
say said said

گفتن

pay

paid paid پرداخت کردن
make made made

ساختن

stand

stood stood ایستادن
understand understood understood

فهمیدن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل معنا
break broke broken

شکستن

choose

chose chosen انتخاب کردن
speak spoke spoken

صحبت کردن / سخنرانی کردن

steal

stole stolen دزدیدن
wake woke woken

بیدار شدن

drive

drove driven رانندگی کردن (ماشین)
ride rode ridden

راندن (اسب، موتور، …)

rise

rose risen برخاستن
write wrote written

نوشتن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل معنا
beat beat beaten

کتک زدن

bite

bit bitten گاز گرفتن
hide hid hidden

پنهان کردن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل معنا
eat ate eaten

خوردن

fall

fell fallen افتادن
forget forgot forgotten

فراموش کردن

get

got gotten گرفتن
give gave given

دادن

see

saw seen دیدن
take took taken

گرفتن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل معنا
blow blew blown

وزیدن / فوت کردن

grow

grew grown پرورش دادن / رشد کردن
know knew known

دانستن / شناختن

throw

threw thrown پرتاب کردن
fly flew flown

پرواز کردن

draw

drew drawn کشیدن
show showed shown

نمایش دادن

 

حالت ساده فعل

حالت گذشته فعل حالت سوم فعل معنا
begin began begun

آغاز کردن / آغاز شدن

drink

drank drunk نوشیدن
swim swam swum

شنا کردن

ring

rang rung زنگ خوردن
sing sang sung

(آواز) خواندن

run

ran run دویدن
come came come

آمدن

become

became become

شدن

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 77 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 20 جولای 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.