آوا زبان اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست در انگلیسی - آوا زبان

یکی از مراحل یادگیری و آموزش زبان انگلیسی آشنایی با اصطلاحات انگلیسی است.‌ در این مقاله به بررسی اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست در انگلیسی می پردازیم.

درباره اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست در انگلیسی

● ace a test

اگر نمره یا نتیجه عالی ای را در یک امتحان کسب کنید، از این اصطلاح استفاده می شود که به معنی عالی امتحان دادن است.

“Maria’s parents said she could go to the party if she aced her English test.”

پدر و مادر ماریا گفتند که اگر او امتحان زبانش را عالی بدهد می تواند به مهمانی برود.

● (an) ace in the hole

این اصطلاح به معنی امتیازی است که تا زمان نیاز ذخیره شده و پنهان نگه داشته می شود.

“Our candidate has an ace in the hole that will ensure victory … you’ll see!”

کاندیدای ما یک امتیاز ویژه در چنته دارد که پیروزی را تضمین می کند… خواهید دید!

● (have an) ace up your sleeve

اگر این اصطلاح را به کار ببرید یعنی برگ برنده و چیزی در اختیار دارید که به وسیله آن می توانید برتری و موفقیت کسب کنید.

“I’m well prepared for the negotiations. I’ve got an ace up my sleeve”

من به خوبی آماده مذاکره هستم. من یک برگ برنده در دست دارم.

● hold all the aces

کسی که تمامی امتیازها را در اختیار داشته و موقعیت قوی ای دارد زیرا مزایای بیشتری نیز نسبت به دیگران دارد.

“Given the high unemployment rates today, employers hold all the aces.”

با توجه به نرخ بالای بیکاری امروز، کارفرمایان همه امتیازات را در اختیار دارند‌.

● also ran

بازنده. فردی با عملکرد ضعیف

“He entered the contest hoping that he wouldn’t end up as an ‘also-ran’.”

او امیدوار بود که مسابقه را به عنوان یک بازنده به پایان نرساند.

● back to square one

برگشتن سر خانه اول

“When the plans were refused, it was ‘back to square one’ for the architect.”

وقتی طرح ها رد شدند، برای معمار مثل برگشتن سر خونه اول بود.

● in the bag

حتمی، محقق. وقتی مطمئن باشیم که پیروز می شویم از این عبارت استفاده می شود

“An hour before the polling stations closed, victory seemed in the bag for the Conservative candidate.”

یک ساعت قبل از بسته شدن مراکز رای دهی، پیروزی کاندیدای محافظه کار حتمی به نظر می رسید.

● bear fruit

میوه دادن. مثمر ثمر واقع شدن. به ثمر نشستن

“After years of hard work, his research finally began to bear fruit.”

پس از سالها تلاش سخت، سرانجام تحقیقات وی به ثمر نشست.

● blind alley

کار بی فایده. کوشش یا اندیشه بی فایده

“The suspect’s ‘revelations’ lead the police up a blind alley.”

افشاگری های مظنون، پلیس را به کاری بی فایده سوق می دهد.”

● (a) blockbuster

چیزی که برجسته، چشمگیر یا به خصوص موفقیت آمیز باشد؛ مانند یک فیلم یا کتاب پرفروش‌.

“The TV series was a blockbuster.”

این مجموعه تلویزیونی پرفروش بود.

● blow up in your face

ضایع شدن. بهم ریختن. هنگام کار بر روی یک طرح یا پروژه، اگر ناگهان اشتباه رخ دهد یا شکست بخورد، اصطلاحا کار شما ضایع شده یا بهم ریخته است.

“The trip was difficult to organise, but it blew up in his face when the airline company went on strike.”

سازماندهی این سفر دشوار بود، اما هنگام اعتصاب شرکت هواپیمایی ضایع شد.”

● (the) bottom falls out / drops out

سقوط کردن‌‌. افت کردن.

“When heavy rain was announced, the bottom fell out of their plans for a beach party.”

هنگامی که باران شدید اعلام شد، برنامه های آن ها برای یک مهمانی ساحلی خراب شد.”

● bring the house down

موجب خنده شدید یا کف زدن حضار شدن.

“If he sings like that on Saturday, he’ll bring the house down.”

اگر او شنبه چنین آواز بخواند، باعث دست زدن حضار می شود.

● (the) cake not worth the candle

ارزشش رو نداره.

“He recorded an album but sold very few copies; the cake wasn’t worth the candle.”

او یک آلبوم ضبط کرد اما تعداد بسیار کمی از آن را فروخت؛ ارزشش رو نداشت.”

● chance one’s arm

انجام دادن کاری باوجود اینکه ممکن است خطرناک یا ناموفق باشد. شانس رو امتحان کردن

“Tony knew there was little hope of getting into Harvard but he decided to chance his arm anyway.”

تونی می دانست امید چندانی برای ورود به هاروارد وجود ندارد اما به هر حال تصمیم گرفت شانس خود را امتحان کند.

● had one’s chips

کاملا شکست خوردن

“After the second round, it looked as though Watson had had his chips.”

بعد از دور دوم، به نظر می رسید واتسون کاملا شکست خورده است‌.

● close but no cigar

این عبارت به تلاش برای انجام کاری اشاره دارد که تلاش خوبی بود اما برای رسیدن به موفقیت به اندازه کافی خوب نبود.

“The ball touched the goal post – close but no cigar!”

توپ تیر دروازه را لمس کرد، خوب بود اما کافی نبود!”

● come to grief

هنگامی از این عبارت استفاده می شود که کسی یا چیزی، یا تصادف می کند، نابود می شود و یا شکست می خورد.

“Their plans for a golf course came to grief when it was decided to build a motorway.”

“برنامه آن ها برای یک زمین گلف، وقتی تصمیم گرفته شد که بزرگراهی احداث شود با شکست روبرو شد.

● come up in the world

فردی که از قبل ثروتمندتر شده و از موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به قبل برخوردار است.

“My old school friend has bought an apartment overlooking Central Park. She has certainly come up in the world.”

دوست دبستانی من یک آپارتمان مشرف به پارک مرکزی خریداری کرده است. او مطمئناً از قبل پولدارتر و موقعیت اجتماعی بالاتری دارد.”

● come up roses

یعنی نتیجه نهایی موفقیت آمیز یا مثبت است، حتی اگر دوران سختی وجود داشت.

“After several disappointments, everything seems to be coming up roses for the tennis player this year.”

پس از چندین ناامیدی، به نظر می رسد همه چیز امسال برای تنیس باز موفقیت آمیز است.”

● come up trumps

این عبارت به این معنی است که کسی به نتایج غیر منتظره خوبی رسیده است.

“Against all expectations, our team came up trumps in the cup final.”

برخلاف همه انتظارات، تیم ما در فینال جام حذفی به نتایج غیرمنتظره خوبی دست یافت.”

● cook somebody’s goose

این عبارت به معنای از بین بردن شانس موفقیت شخصی است.

“When the burglar saw the police car arriving, he knew his goose was cooked!”

وقتی سارق دید که ماشین پلیس دارد می رسد، فهمید که کارش تمام است!”

● on course for

اگر از این عبارت استفاده کنید یعنی احتمالاً به خواسته خود خواهید رسید. به احتمال زیاد.

“Our team is on course for a victory in the national championship.”

تیم ما به احتمال زیاد پیروزی در مسابقات قهرمانی کشور است. ”

on the crest of a wave

اگر از این عبارت استفاده کنید یعنی در کار خود بسیار موفق هستید.

“Our company is going from success to success. We’re on the crest of a wave right now.”

شرکت ما از موفقیتی به موفقیت دیگری دست پیدا می کند. ما اکنون در کار خود خیلی موفق هستیم.”

● cut your losses

اگر کاری را که قبلاً در آن شکست خورده اید پایان دهید یا از آن خارج شوید، برای اینکه از ضررهای مالی و زمانی و تلاش هایی که در آن انجام می دهید بکاهید، از این عبارت استفاده می شود.

“The project is heading for failure. Let’s cut our losses before it’s too late.”

این پروژه در حال شکست است. بیایید جلوی ضررها را بگیریم، قبل از اینکه خیلی دیر شود.”

● cut your own throat

اگر از این عبارت استفاده کنید، کاری می کنید که دلیل عدم موفقیت شما باشد یا شانس شما را در آینده از بین ببرد.

“Tony has already missed a lot of classes. He’s cutting his own throat.”

تونی قبلاً کلاس های زیادی را از دست داده است. او دارد شانس خودش را از بین می برد.”

● a dead cert

چیزی که مطمئناً اتفاق می افتد یا به دست می آید.

“After such praise, his appointment as captain of the team is a dead cert.”

پس از چنین ستایش هایی، انتصاب وی به عنوان کاپیتان تیم یک امر واضح است.”

● a dead duck

به پروژه یا طرحی گفته می شود که رها شده است یا مطمئناً شکست می خورد.

“The new cinema is going to be a dead duck because it’s too far away from the town centre.”

سینمای جدید یک پروژه شکست خورده است زیرا از مرکز شهر خیلی دور است.”

● dead in the water

طرحی یا پروژه ای که این عبارت را در موردش می گویند، در حالت سکون قرار دارد یا از کار افتاده است و بعید است در آینده دوباره فعال شود.

“Because of the crisis, the planned housing development is now dead in the water.”

به دلیل بحران، برنامه ریزی برای توسعه مسکن اکنون از کار افتاده است.”

● the dice are loaded against you

اگر به نظر می رسد که همه چیز به ضرر شماست و احتمالاً موفق نخواهید شد، این عبارت گفته می شود‌.

“I applied for the job, but being a woman, and over forty, the dice were loaded against me.”

من برای کار درخواست کردم، اما چون یک زن بودم و بالای چهل سالم بود، احتمال شکستم بیشتر است.”

● disaster written all over it

اگر برای چیزی، مانند یک طرح یا ایده، از این عبارت استفاده شود، تصور می شود که به سمت یک شکست کامل پیش می رود یا باعث دردسرهای زیادی خواهد شد.

“Mary’s idea of a holiday with her in-laws has disaster written all over it!”

ایده ماری در مورد تعطیلات با فامیل های همسرش دردسرهای زیادی دارد!”

● all downhill / downhill all the way

اگر در طی مسیر برای چیزی از این عبارت استفاده شود، دستیابی به آن با توجه به مشکلاتی که از قبل پیش آمده بسیار آسان است.

“The hardest part for the burglars was turning off the alarm system. After that it was all downhill.”

سخت ترین قسمت برای سارقین خاموش کردن سیستم هشدار بود. بعد از آن مثل آب خوردن بود.”

● draw a blank

اگر به دنبال چیزی می گردید یا سعی می کنید چیزی را به خاطر بیاورید و از این عبارت استفاده می کنید، یعنی نمی توانید آن را پیدا کنید.

“I nearly won the quiz; unfortunately I drew a blank at the last question!”

من تقریباً مسابقه را برنده شدم؛ اما متأسفانه در آخرین سوال جواب را پیدا نکردم!”

● every dog has its day

این عبارت به این معنی است که هرکسی می تواند در دوره ای از زندگی خود در کاری موفق باشد.

“I didn’t win this time, but I’ll be lucky one day. Every dog has its day.”

من این بار برنده نشدم، اما روزی خوش شانس خواهم بود. دیر یا زود نوبت موفقیت منم خواهد رسید.”

● fall at the first hurdle

اگر از این عبارت استفاده کنید یعنی قادر به غلبه بر اولین دشواری و مانع که با آن روبرو می شوید نیستید.

“Scott fell at the first hurdle. He didn’t study enough and failed his first exam.”

اسکات در اولین مرحله دشوار شکست خورد. او به اندازه کافی درس نخواند و در اولین امتحان خود ناکام ماند.”

● fall flat

اگر در مورد یک شوخی، یک داستان یا یک نوع سرگرمی این اصطلاح گفته شود، یعنی آن موضوع مردم را سرگرم نمی کند، یا نمی تواند تأثیری را که در نظر گرفته شده داشته باشد.

“He made a few attempts at humour during his speech but most of his jokes fell flat.”

او در طی سخنرانی خود چند بار سعی بر شوخ طبعی کرد اما بیشتر شوخی هایش بی نتیجه ماند.”

● fall from grace

اینکه برای کسی این عبارت را به کار ببریم، به معنای آن است که او کار اشتباه، غیراخلاقی یا غیرقابل قبول انجام داده و در نتیجه شهرت خوب خود را از دست داده است.

“The Finance Minister fell from grace as a result of a sex scandal.”

وزیر اقتصاد در نتیجه یک رسوایی جنسی شهرت خود را از دست داد.”

● fall on your sword

اگر از این عبارت استفاده کنید، عواقب یک عمل ناموفق یا اشتباه را می پذیرید.

“The organiser of the referendum resigned when the poor results were announced. It was said that he ‘fell on his sword’.”

برگزار کننده همه پرسی با اعلام شدن نتایج ضعیف استعفا داد. گفته شد که او عواقب عمل ناموفق خود را پذیرفته “.

● (a) feather in one’s cap

اگر برای توصیف دستاورد کسی استفاده شود به معنای چیزی است که می توانند به آن افتخار کنند.

“The overwhelming victory of the team was a feather in the cap for the new manager.”

پیروزی طاقت فرسای تیم برای مدیر جدید باعث افتخار بود.”

● fight a losing battle

اگر کسی از این عبارت استفاده کند یعنی سعی می کند کاری را انجام دهد حتی در صورت کم بودن شانس موفقیت.

“The headmaster is fighting a losing battle trying to ban mobile phones at school.”

مدیر مدرسه در تلاش برای ممنوع کردن تلفن های همراه در مدرسه بیهوده تلاش می کند.”

● get to (or reach) first base

وقتی از این عبارت استفاده می کنید، یعنی پیشرفت کرده یا شروع به موفقیت با کسی یا چیزی می کنید.

“If you go to the interview dressed like that, you won’t get to first base!”

اگر با این لباس ها به مصاحبه بروید، موفق نخواهید شد!”

● a flash in the pan

اگر برای موفقیت کسی از این عبارت استفاده کنید، منظور شما این است که احتمال تکرار آن وجود ندارد.

“The manager hoped that the team’s unexpected victory was not just a flash in the pan.”

مدیر امیدوار بود که پیروزی غیرمنتظره تیم فقط یک موفقیت کوتاه مدت نبوده باشد.”

● will never fly

اگر برای چیزی از این عبارت استفاده شود، یعنی موفقیت آمیز نیست.

“He’s got incredible ideas, but none that will ever fly!”

او ایده های باورنکردنی ای دارد، اما هیچ یک از آن ها موفقیت آمیز نخواهد بود.

● with flying colours

اگر برای چیزی استفاده شود، به معنای موفقیت در انجام آن است.

“My daughter passed the entrance exam with flying colours. I’m so proud of her.”

دخترم با موفقیت کامل در امتحان ورودی قبول شد. من خیلی به او افتخار می کنم.”

● a flying start

اگر برای چیزی این عبارت گفته شود یعنی بلافاصله موفقیت آمیز است.

“Sales of the book got off to a flying start and exceeded our expectations.”

فروش کتاب شروع موفقیت آمیزی داشت و بیش از انتظار ما بود.”

● a fool’s errand

اگر از این عبارت استفاده کنید، یعنی سعی می کنید کاری را انجام دهید که بی فایده و غیرضروری است و هیچ شانسی برای موفقیت ندارد.

“I knew it was a fool’s errand to look for a bank in such an isolated region.”

من می دانستم که جستجوی بانک در چنین منطقه ای منزوی ای کار احمقانه و بی فایده ای است.”

● a foot in the door

این برای کسی از این عبارت استفاده کنیم، به این معنی است که کاری کوچک اما موفقیت آمیز شروع کرده و احتمالاً در آینده هم خوب عمل خواهد کرد. قدم اول را برداشتن.

“With today’s unemployment, it is difficult to get a foot in the door in any profession.”

با بیکاری امروز، سخت است که در هر حرفه ای قدم اول را برداشت. ”

● get a foothold

اگر در جایی از این عبارت استفاده کنید، موقعیتی را برای خود در یک تجارت، حرفه یا سازمان تضمین می کنید.

“The contract got the firm a foothold in the local administration.”

این قرارداد موقعیت شرکت را در دولت محلی تضمین کرد.”

● the front runner

در یک مسابقه، موقعیت یا انتخابات، کسی که این عبارت را برای او می گویند، به احتمال زیاد موفق یا پیروز می شود.

“Who are the front runners in the coming elections?”

چه کسانی در انتخابات آینده پیروز میدان هستند؟”

● get the better of you

اگر کسی یا چیزی از این عبارت استفاده کند، شما را شکست می دهد.

“She went on a diet but it didn’t last long – her love of chocolate got the better of her!”

“او رژیم گرفت اما مدت زیادی طول نکشید- عشق او به شکلات او را شکست داد!”

● go to the dogs

اینکه برای یک شرکت، سازمان یا کشوری از این عبارت استفاده شود، به این معنی است که موفقیت یا کارآیی آن نسبت به قبل کمتر شده است.

“Some think the company will go to the dogs if it is nationalised.”

برخی فکر می کنند در صورت ملی شدن این شرکت، کارایی آن کم خواهد شد.

● go great guns

اگر کسی یا چیزی از این عبارت استفاده کند، موفق است یا بسیار خوب عمل می کند.

“Fred’s night club is going great guns. It’s becoming hard to get in!”

کلوپ شبانه فرد خیلی خوب کار می کند. ورود به آنجا دارد سخت می شود!”

● go off/over with a bang

اگر برای چیزی مانند یک رویداد یا اجرا از این عبارت استفاده شود، بسیار موفقیت آمیز است.

“The party went off with a bang – everyone enjoyed it.”

مهمانی خیلی عالی تمام شد، همه از آن لذت بردند.”

● go up in smoke

اگر برای طرحی یا پروژه ای از این عبارت استفاده شود، قبل از نتیجه گرفتن از کار می افتد یا پایان می یابد.

“When Amy and Tom separated, my mother’s dream of a romantic wedding went up in smoke.”

وقتی امی و تام از هم جدا شدند، رویای مادرم برای یک عروسی عاشقانه از بین رفت.

● have got it made

کسی که این عبارت را استفاده می کند یعنی در زندگی بسیار شاد و موفق است و هیچ نگرانی ای ندارند.

“With a happy family life, a new house and a super job, Sam’s got it made.”

سَم با داشتن یک زندگی خانوادگی شاد، یک خانه جدید و یک شغل فوق العاده، وضع خوبی دارد. ”

● hit pay dirt

اگر از این عبارت استفاده کنید، خوش شانس هستید و ناگهان در یک موقعیت موفق پول ساز قرار می گیرید.

“Charlie finally hit pay dirt with his latent invention.”

چارلی سرانجام با اختراع پنهان خود، در موقعیت خیلی خوب و پولسازی قرار گرفت.”

● be on its knees / bring to its knees

وقتی برای چیزی مانند کشور یا سازمانی از این عبارت استفاده می شود، در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارد یا در آستانه شکست است.

“The civil war brought the country to its knees.”

جنگ داخلی کشور را به زانو درآورد.

● landslide victory

پیروزی یک نامزد یا یک حزب سیاسی با اکثریت قریب به اتفاق پیروزی قاطع نامیده می شود.

“Major newspapers predict a landslide victory for the Democratic Party.”

روزنامه های بزرگ پیروزی قاطع حزب دموکرات را پیش بینی می کنند.”

● lead to a dead end

اگر یک طرح یا پروژه به بن بست برسد، دیگر پیشرفت نمی کند زیرا آینده ای ندارد.

“In spite of the scientists’ efforts, the research lead to a dead end.”

“علی رغم تلاش دانشمندان، تحقیقات به بن بست می رسد.”

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 66 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 11 سپتامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.