آوا زبان اصطلاحات مربوط به شانس در زبان انگلیسی - آوا زبان

یکی از دلایل دشواری یادگیری زبان انگلیسی این است که این زبان پر از اصطلاحات است. اصطلاح، ترکیبی از کلمات است که معنای مجازی متفاوتی از تعاریف واقعی خود دارند. تخمین زده می شود ۲۵۰۰۰ اصطلاح در زبان انگلیسی وجود داشته باشد. یکی از پرکاربردترین اصطلاحات، اصطلاحات مربوط به شانس در زبان انگلیسی است.

۲۵ مورد از شاخص ترین اصطلاحات انگلیسی در ارتباط با شانس

⦁ anyone’s call

وضعیتی که در آن هر نتیجه ای ممکن است رخ بدهد.

⦁ as luck would have it

عبارتی است که برای توصیف چیز مفیدی که به طور تصادفی رخ داده است استفاده می شود. بر حسب اتفاق.

⦁ fat chance!

برای توصیف چیزی استفاده می شود که شخص معتقد است احتمال وقوع آن کم و یا ناممکن است. عمرا. به همین خیال باش.

⦁ the luck of the draw

نتیجه ای مبتنی بر شانس که شخص تسلطی بر آن ندارد. اصطلاحا به معنی شانسی. خارج از کنترل

⦁ more by accident than by design

نتیجه ای شانسی و نه از روی مهارت

⦁ Murphy’s law

قانونی که می گوید هر چیزی که احتمال خراب شدنش وجود داشته باشد خراب خواهد شد.

⦁ no such luck

عبارتی برای انتقال این مطلب که احتمال وقوع چیزی کم یا ناممکن است. اصطلاحا به معنی ما از این شانسا نداریم‌

⦁ pot luck

هر چیزی که در دسترس باشد یا به طور تصادفی پیدا شود. اصطلاحا به معنی شانسی.

⦁ rotten luck!

چه شانس بدی. چه بدشانسی ای. چقدر بدشانس

⦁ that ship has sailed

کار از کار گذشته. دیگه خیلی دیر شده

⦁ to be sitting pretty

در وضعیت خوب و سودمندی بودن

⦁ to get a free ride

بدون هیچ تلاشی در موقعیت بالاتر و بهتری بودن

⦁ to get a second bite at the cherry

فرصت دوم داشتن برای انجام کاری

⦁ to have a vested interest

داشتن دلایل شخصی برای درگیر شدن با چیزی

⦁ to have something drop/fall into one’s lap

به سرعت یا غیرمنتظره بدون تلاشی به مطلوب دست یافتن

⦁ to jump on the bandwagon

پیوستن به فعالیتی که بسیار مشهور شده است یا تغییر نظر شما به فعالیتی که بسیار محبوب شده است تا بتوانید در موفقیت آن سهیم باشید

⦁ to luck out

بسیار خوش شانس

⦁ to make hay while the sun shines

از وضعیت مطلوب تا زمانی که به طول انجامید نهایت استفاده را بردن

⦁ to play the waiting game

منتظر ماندن قبل از انجام کاری برای انجام آن در بهترین فرصت

⦁ to push one’s luck

به امید دستیابی به موفقیت ریسک کردن

⦁ to strike gold

موفقیت بزرگ کسب کردن

⦁ to strike while the iron is hot

استفاده بهینه از شرایط خاص به نفع خود

⦁ touch/knock on the wood!

بزنم به تخته. کار و عبارتی خرافاتی برای چشم نخوردن و جلوگیری از بدشانسی

⦁ to wait in the wings

صبر کردن برای انجام کاری در زمان مناسب

⦁ while the going is good/tough

وقتی شرایط خوب/ بد است

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 159 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 11 سپتامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.