آوا زبان اصطلاحات مربوط به زمان در انگلیسی - آوا زبان

اصطلاحات انگلیسی نقش مهمی در یادگیری زبان انگلیسی دارند و سپس پیشرفت و بهبود مهارت مکالمه و ارتباط با افراد دیگر می شوند. در این مقاله به آموزش اصطلاحات مربوط به زمان در انگلیسی می پردازیم.

اصطلاحات مربوط به زمان در انگلیسی

۱۵ Minutes Of Fame

معنی: مدت بسیار کوتاهی در کانون توجه بودن، پس از آن شخص یا موضوع درگیر به سرعت فراموش می شود. شهرت کوتاه مدت

Example: Teen pop stars tend to have their 15 minutes of fame, after which you’ll hardly remember them.

مثال: ستاره های پاپ نوجوان، شهرت کوتاه مدتی دارند؛ پس از آن، دیگر به سختی آن ها را به یاد می آورید.

نکته: گفته می شود این عبارت توسط اندی وارهول، هنرمند آمریکایی، ساخته شده است.

A Week is A Long Time In

معنی: وضعیت ممکن است به سرعت تغییر کند.

Example: A week is a long time in politics – A candidate ahead in the polls may drop out of the race a few days later.

مثال: یک هفته در سیاست مدت طولانی ای است- ممکن است نامزدی که در نظرسنجی ها شرکت می کند چند روز بعد، از رقابت خارج شود.

About Time

دیگر وقتش است. زمان چیزی فرا رسیدن

Example: I washed the dishes. It’s about time! They were piled up on the counter.

مثال: ظرف ها را شستم. زمان آن فرا رسیده بود! روی پیشخوان جمع شده بودند.

About To

معنی: قصد کاری داشتن. در آستانه کاری بودن

Example: We were about to go home, but Susan finally showed up at the mall.

مثال: قصد داشتیم به خانه برویم، اما سرانجام سوزان در بازار حاضر شد.

Against the Clock

معنی: سخت کار کردن برای به موقع انجام دادن کارها

Example: We left later than we were supposed to, so it was a race against the clock to get to the airport on time.

مثال: ما دیرتر از آنچه قرار بود حرکت کردیم، بنابراین سخت تلاش کردیم تا به موقع فرودگاه را بدست آوریم.

Ahead Of the Curve

معنی: ابتکاری، ابداع ایده های جدید پیش از دیگران

Example: Tesla cars are expensive, but the company’s ideas are ahead of the curve, and other carmakers are beginning to adopt them.

مثال: اتومبیل های تسلا گران هستند، اما ایده های این شرکت ابتکاری و خلاقانه است و سایر خودروسازان شروع به استفاده از آن ها می کنند.

All Along

در تمام مدت، از ابتدا

Example: Jeff knew all along that the project would succeed. He can recognize a superior team.

مثال: جف در تمام مدت کار خود می دانست که پروژه موفق خواهد شد. او می تواند تیم برتر را تشخیص دهد.

All in Good Time

معنی: سرانجام؛ در یک زمان مطلوب تر در آینده. این عبارت فرد را به صبر تشویق می کند.

Example: I know you wish your house had sold already, but all in good time.

مثال: میدانم آرزو می کنید کاش خانه شما پیش از این فروخته شده بود، اما همه چیز به موقع اتفاق می افتد‌.

Around the Clock

معنی: در همه حال

Example: The restaurant is open around the clock. If you go in at 3 a.m., you’ll meet police officers and ambulance drivers.

مثال: رستوران بصورت شبانه روزی باز است. اگر ساعت ۳ صبح به آنجا بروید، با افسران پلیس و رانندگان آمبولانس ملاقات خواهید کرد.

At the End of the Day … (X Will Happen.)

معنی: در تحلیل نهایی. وقتی همه چیز گفته شد و تمام شد. در پایان

Example: Yes, there will be problems if we enter the South American market, but at the end of the day there are large profits to be made there.

مثال: بله اگر وارد بازار آمریکای جنوبی بشویم مشکلاتی پیش خواهد آمد، اما در نهایت سودهای زیادی در آنجا بدست می آید.

Behind the Times

معنی: قدیمی

Example: Blackberry phones used to be extremely popular, but now many people think they’re behind the times.

مثال: تلفن های Blackberry قبلاً بسیار محبوب بودند، اما اکنون بسیاری از مردم فکر می کنند که آن ها قدیمی هستند.

Better Late Than Never

معنی: این بدان معناست که یک دستاورد دیرهنگام بهتر از نرسیدن به هدف است.

Example: I’m sorry my gift came late, but better late than never, right?

مثال: متاسفم هدیه من دیر رسید، اما بهتر از هرگز نرسیدن بود، درست است؟

Beat the Clock

معنی: یک کار را به سرعت یا در یک مدت زمان مشخص انجام دهید

Example: John beat the clock, arriving a few minutes before the doors were locked.

مثال: جان خیلی سریع آمد، چند دقیقه قبل از قفل شدن درها رسید.

Big Time

معنی: اگر از این عبارت استفاده کنید، یعنی کاری را تا حد عالی انجام می دهید. عالی ترین نوع

Example: Chrissy’s into skiing big time.

کریسی به عالی ترین شکل اسکی می کند.

Buy Time

معنی: ایجاد تأخیر در کاری با هدف بهبود موقعیت شخص. زمان خریدن. زمان بردن

Example: I know you don’t want to take out another loan, but it will buy time until the new factory comes online.

مثال: من می دانم که شما نمی خواهید وام دیگری بگیرید، اما این کار زمان می برد تا کارخانه جدید برخط شود.

Call Time

معنی: پایان دادن به چیزی

Example: The boxer is ready to call time on his long career.

مثال: بوکسور آماده است تا به حرفه طولانی خود پایان بدهد.

Call It a Day / Night

معنی: توقف کار، یا در محل کار خود یا در یک کار خاص، برای بقیه روز.

Example: You all look tired. Let’s call it a day.

مثال: همه شما خسته به نظر می رسید. بیایید کار را تعطیل کنیم.

Carry the Day

معنی: پیروز یا موفق شدن

Example: Teamwork and training will carry the day.

مثال: کار گروهی و آموزش موفق می شوند.

Coming Down the Pike

معنی: احتمالاً در آینده نزدیک اتفاق می افتد

Example: We solved the sales crisis, but I see more problems coming down the pike.

مثال: ما بحران فروش را حل کردیم، اما می بینم مشکلات بیشتری به زودی رخ می دهد.

توجه: این عبارت غیررسمی و نسبتاً قدیمی است.

(Seen in the) Cold Light of Day

معنی: از دیدگاه واقع بینانه و نه آرزویی و خیالی

Example: Seen in the cold light of day, our plan is unlikely to work.

مثال: وقع بینانه نگاه کن، بعید است برنامه ما عملی شود.

(Your) Days Are Numbered

Meaning: (You) will die soon.

معنی: (تو) به زودی خواهی مرد.

Example: Your days are numbered if you keep driving while drunk.

مثال: اگر در حالت مستی به رانندگی ادامه دهید به زودی خواهید مرد.

توجه: این اصطلاح اصالتاً از کتاب مقدس است.

Fifteen Minutes of Fame

معنی: شهرت موقت

Example: The boy band had its fifteen minutes of fame with its first album, but its second album bombed.

مثال: گروه موسیقی boy band با اولین آلبوم خود شهرت موقت پیدا کرد، اما آلبوم دوم آن نابود شد.

توجه: این عبارت توسط هنرمند آمریکایی اندی وارهول پیشنهاد شده است که می گوید: “در آینده، همه شهرت جهانی موقت پیدا می کنند.”

Have the Time of Your Life

معنی: داشتن یک اوقات بسیار سرگرم کننده، هیجان انگیز یا لذت بخش

Example: I traveled to France for the first time last summer, and I had the time of my life.

مثال: من تابستان گذشته برای اولین بار به فرانسه سفر کردم و اوقات لذت بخش و هیجان انگیزی سپری کردم.

Here Today, Gone Tomorrow

معنی: گفتن چیزی که کوتاه مدت است. امروز هست فردا نیست.

Example: Many of the new Internet companies are here today, gone tomorrow.

مثال: بسیاری از شرکت های اینترنتی جدید، امروز هستند، فردا نیستند.

In a New York Minute

(واقع در جنوب ایالات متحده)

معنی: خیلی سریع

Example: I’d buy that car in a New York minute if I had the money.

مثال: اگر پول داشتم آن ماشین را خیلی سریع می خریدم.

توجه: این عبارت برای منطقه های دیگر آمریکا است. نیویورکی ها از آن استفاده نمی کنند.

In Broad Daylight

معنی: وقتی چیزی در روز روشن رخ می دهد، به این معنی است که این رویداد به وضوح قابل مشاهده است

Example: The gangland feud is getting so bad that people are being shot in broad daylight.

مثال: اختلافات باندبازی چنان بد می شود که مردم در روز روشن تیراندازی می کنند.

In the Blink of an Eye

معنی: سریع، در یک چشم به هم زدن

Example: I had a beautiful family, a nice home, and lots of money. And then, in the blink of an eye, it was all gone.

مثال: من یک خانواده زیبا، خانه ای خوب و پول زیادی داشتم؛ و بعد، در یک چشم به هم زدن، همه از بین رفت.

In the Dark

معنی: از چیزی بی خبر بودن

Example: Kevin says he was completely in the dark about the CEO’s plans to sell the company.

مثال: کوین می گوید که او کاملاً از نقشه های مدیرعامل برای فروش شرکت بی خبر بوده است.

In the Interim

معنی: این یک دوره زمانی بین چیزی است که پایان یافته و چیزی است که پس از آن اتفاق افتاده است. در این میان

Example: We’re in the process of hiring a new social media director, but in the interim we’ll have to make do with our current staff.

مثال: ما در حال استخدام مدیر جدید رسانه های اجتماعی هستیم، اما در این میان باید با کارکنان فعلی خود کار کنیم.

In the Long Run

معنی: در مدت زمان طولانی. در طولانی مدت

Example: It will cost us a lot to invest in new equipment, but in the long run we’ll save money.

مثال: سرمایه گذاری در تجهیزات جدید هزینه زیادی برای ما خواهد داشت، اما در طولانی مدت پس انداز خواهیم کرد.

توجه: همچنین می توانید بگویید (in the short run) “در کوتاه مدت”.

In the Nick of Time

معنی: درست به موقع. سر بزنگاه

Example: We were going to leave without you, but you got here just in the nick of time.

مثال: ما قصد داشتیم بدون شما عزیمت کنیم، اما شما درست به موقع به اینجا رسیدید.

Kill Time

معنی: انجام کاری که گذراندن وقت در آن آنچنان مفید و جالب نیست. وقت گذراندن

Example: We played cards to kill time until the bus came.

مثال: ما تا زمان آمدن اتوبوس کارت بازی می کردیم تا وقت بگذرانیم.

Living on Borrowed Time

معنی: زندگی کردن با وجود اینکه تهدید به مرگ هستیم

Example: Accidents and disease can strike so unexpectedly that it feels like we’re all living on borrowed time.

مثال: حوادث و بیماری ها می توانند چنان غیرمنتظره بروز کنند که احساس می شود همه ما در حالی زندگی می کنیم که تهدید به مرگ هستیم.

May-December (صفت)

معنی: از نظر سنی به طور قابل توجهی متفاوت بودن. به زوج هایی که یک عضو آن ها بسیار مسن تر است گفته می شود. رایج ترین کاربرد این عبارت به شکل May-December romance است.

Example: Bert is enjoying the benefits of a May-December romance. He married a much younger woman. Criticize him if you like, but he’s livelier than he’s been in years.

مثال: برت از مزایای اختلاف سنی زیاد لذت می برد. او با یک زن بسیار جوان تر ازدواج کرد. اگر دوست دارید از او انتقاد کنید، اما او سرزنده تر از سال های گذشته است.

Month of Sundays

معنی: مدت زمان طولانی، ماه های زیاد

Example: I’m glad you dropped by! It’s been a month of Sundays since I saw you last.

مثال: خوشحالم که سر زدید! از آخرین باری که دیدمت مدت زمان طولانی ای گذشته است.

Not Ready for Prime Time

معنی: هنوز پخته و باتجربه نشده است؛ بی تجربه. راه زیادی دارد

Example: Machine translation has improved for some languages, but for Chinese to English it’s still not ready for prime time.

مثال: ترجمه ماشینی برای برخی از زبان ها بهبود یافته است، اما برای چینی به انگلیسی هنوز راه زیادی برای رفتن دارد.

توجه: Prime time » در تلویزیون آمریکای شمالی، بازدید از ۸ تا ۱۱ شب است.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 50 views بار دسته بندی : مقالات زبان انگلیسی تاريخ : 11 سپتامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.